چرا ارزش پول در کشور ها با هم تفاوت دارد؟

نوع فایل
Docx | ورد
حجم فایل
۴۴ کیلوبایت
کد مطلب
تعداد صفحه / اسلاید
۱۹
9,900 تومان

ارزش پول ملی دو معنی دارد. یکی از منظر مسائل داخلی و ارزش دارایی‌های بانک مرکزی است (پشتوانه پول‌های چاپ شده) و دیگری از جهت نرخ برابری با پول‌های خارجی (ارز). بحث‌های جاری عمدتا‌ از منظر دوم مطرح می‌شوند. روشن است که نرخ برابری ریال با ارز، برآیند کنش‌ها و واکنش‌های متقابل عرضه و تقاضای ارز است. منبع اصلی فروش ارز صادرات کالاها و خدمات و هدف اصلی از خرید آن، واردات کالاها و خدمات است. علاوه‌ بر صادرکنندگان و واردکنندگان، سفته‌بازان و کسانی که برای حفظ ارزش دارایی‌های خود ارز نگهداری می‌کنند نیز در میان خریداران و فروشندگان آن هستند. البته دسته دوم و سوم، فروشنده یا مشتری همیشگی در بازار ارز نیستند، بلکه عموما به‌دنبال نوسانات بازار ارز که غالبا با بر هم خوردن وضعیت عرضه و تقاضای ارز روی می‌دهد، وارد این بازار می‌شوند.

با این توضیح چنین می‌توان نتیجه گرفت که کاهش ارزش پول ملی که هر از چند گاهی در برابر پول‌های خارجی‌ روی می‌دهد، غالبا نتیجه تمرکز شدید در پرتفوی صادرات کشور است. اقتصاد ایران حداقل طی نیم قرن گذشته، معتاد به نفت و ارز حاصل از آن بوده و ارزش موجود ریال در برابر ارزهای مختلف، نتیجه دوپینگ اقتصاد ایران با دلارهای نفتی برای دهه‌های متمادی است و چنین ارزشی، مصنوعی بوده و دوام و قوام و طبعا افتخار ندارد. پول ملی زمانی ارزش می‌یابد که واردات کشور به‌جای نفت با تولید کالاها و خدمات گوناگون پاسخ داده شود. اینکه گفته می‌شود ارزش پول ملی به قدرت اقتصادی کشورها بسته است، دقیقا به همین معنی است.

علاوه‌بر زمینه‌سازی ایجاد حباب در ارزش خارجی پول ملی، دلارهای نفتی این امکان را فراهم کرده که بتوان فعالیت‌های گسترده‌ای را در قالب بخش‌ دولتی به‌راه انداخت بدون اینکه تقاضای موثری برای آن وجود داشته باشد. روشن است در زمان‌هایی که جریان دلارهای نفتی دچار مشکل می‌شود، نمی‌توان این‌گونه فعالیت‌ها را تعطیل کرد. در این زمان‌ها، دولت برای تامین هزینه‌های خود به‌ناچار دست به دامن بانک مرکزی می‌شود و از طریق افزایش پایه پولی مشکل را حل می‌کند؛ اما این اقدام مترادف با کاهش ارزش پول ملی در داخل است. پس دلارهای نفتی در زمینه ارزش پول ملی از منظر داخلی نیز بسیار تعیین‌کننده است.

ارزش واحد پول کشور چیست؟

هرکشوری برای خود واحد پولی دارد که درمعاملات روزمره از آن استفاده می کند و ارزش پول کشورها نیز معمولاً برطبق ضریب تبدیل آن به ارزهای دیگر علی الخصوص ارزهای برتر (ارزهایی که دردنیا درکشورهای مختلف پذیرفته شده وحتی برخی از آنها بعنوان پشتوانه پولی همانند طلا محسوب میشوند همانند دلار،پوند،فرانک،ین) محاسبه وتعیین میگردد.

 واحد پولی یک کشور درصورت رشد اقتصادی و بالفعل آن کشور قدرتمند شده و درصورت تضعیف اقتصادی و سیاسی تضعیف می گردد و به همین دلایل یکی از بهترین شاخصه های ارزیابی رشد وتوسعه را میتوان ازطریق ارزیابی ارزش واحد پول کشول عنوان کرد.

 معمولاً کشورهای توسعه نیافته به دلیل عدم برنامه ریزی صحیح اقتصادی وعدم دستیابی به یک اقتصاد پویا و تثبیت شده منجر می گردد تا درطول زمان واحد پول آنها تضعیف شده و از ارزش مبادلاتی آن کاسته شود که یکی از آثارآن افزایش تورم بی رویه و تغییر قابل ملاحظه در نرخ مبادلاتی آن می باشد همانند اینکه اگر روزی با یک ریال می نوانستیم کالایی را خرید کنیم  مجبور باشیم همان کالا را با یک هزار ریال خرید کنیم که درسطح کلان منجر می شود تا درانجام مبادلات روزمره حجم سنگین پول جا به جا شود .

 دولت ها برای جبران کاهش ارزش پول کشور درصورت عدم امکان افزایش آن از طریق افزایش توان اقتصادی خود و به منظور جبران حجم نقدینگی نسبت به تغییر واحد پول خود اقدام می کنند همانند تبدیل دینار(عباسی) به ریال درایران دردوران شاه عباس بود.

 معمولاً پذیرش تغییر واحد پول کشور برای دولت ها به دلیل اینکه نشانگر کاهش بی رویه ارزش پول کشور بوده و نشانگر مشکلات اقتصادی و تورم های ادامه دار بوده بسیار سخت است و به این دلیل دولتها به جای اقدام به موقع با تاخیر درتصمیم گیری منجر می شوند که شتاب کاهش ارزش پول سرعت بیشتری بخود به گیرد.

 درکشورما خوشبختانه واحد پول کشور به ریال وتومان تعریف شده بود وفاصله این دو واحد پولی به اندازه یک صفر (هرده ریال یک تومان) وخود این بهانه خوبی بود تا سیاست گذاران اقتصادی اگر به موقع نسبت به تبدیل این واحد پولی اقدام می کردند شاید تضعیف واحد پولی کشور با این شتاب صورت نمی گرفت که الان تصمیم گیری به این موکول بشود که آیا نسبت به حذف ۳رقم از واحد پول کشور اقدام کنیم یا نه به سیاستهای پولی اشتباه گذشته که دوباره تبدیل برخی اسکناس ها به سکه(الان سکه های ۱۰۰۰ریالی ۲۰۰۰ریالی و۵۰۰۰ریالی …)و صدوراسکناس های با ارقام بالا !!! سیاستی که درهیچ کشوری استفاده نمی شود که چون خود دلیل موجهی برپذیرش کامل کاهش ارزش پول ونگه داشتن واحد پول تضعیف شده می باشد که از نظر روانی نیز خود درکاهش ارزش روزمره آن موثر واقع خواهد شد.

 بنابراین یکی از راهکارهای اساسی جلوگیری از کاهش ارزش پولی بی رویه واحد پول کشور(بیش از آنی که مربوط به تضعیف اقتصاد کشور می باشد) تغییر واحد پولی کشور به یک سطح کارشناسی شده می باشد تاعلاوه براینکه منجر به رفع اختلال مبادلات روزمره وعملیات حسابداری گردد وهم از کاهش روانی بی رویه واحد پول کشور چلوگیری کند.

دریک بررسی سر انگشتی خواهید دید که هیچ جنگی و یا توطئه سیاسی و مبارزه بین المللی به اندازه کاهش ارزش واحد پول کشور منجر به خروج توان وامکانات کشور دریک لحظه به نفع خارج نمیگردد.

 برای مثال اگر ۱۰% تضعیف پولی کشور صورت می گیرد شما کل منابع وامکانات کشور را تبدیل به ریال کنید و ببینید که درصورت فروش آنها به ارز خارجی وبدون هیچ اتفاقی ودریک لحظه چه منفعت بی رویه ایی به آنهایی که آن ارز را دراختیار دارند منتقل شده است.

عوامل تعیین کننده نرخ ارز

عوامل متعددی بر تعیین ارزش پول یک کشور تاثیر گذار بوده و تمامی آن ها بر ارتباط تجاری بین دو کشور وابسته اند. بخاطر داشته باشید که تعیین نرخ ارز مقداری نسبی بوده و بصورت قیاسی با ارزش پول سایر کشورها مورد بحث قرار می گیرد. موارد ذیل جزء عوامل اساسی تعیین کننده نرخ ارز بین کشورهاست. توجه داشته باشید که این عوامل در هیچ ضابطه و ترتیبی نمی گنجد و بمانند مسائل دیگر اقتصادی همیشه در معرض بحث و مناقشه است.

  • نرخ تورم:

به عنوان یک قاعده کلی،کشوری با نرخ تورم ثابت و پایین، پول باارزش تری را دربردارد، از این بابت که قدرت خرید صاحبان این ارز در مقایسه با ملل سایر کشورها افزایش می یابد. در طی نیمه دوم قرن بیستم کشورهایی با نرخ تورم پایین شامل ژاپن، آلمان، و سوئد بودند در حالی که آمریکا و کانادا بعدا به جمع این کشورها افزوده شدند. کشورهایی با نرخ تورم بالاتر هنگامی که به داد و ستد با کشورهای رقیب می پردازند متوجه کمبود بهای پول ملی خود می شوند که این مقوله خود با نرخ  بهره بالاتر همراه است. ( جهت مطالعه بیشتر به مبحث نرخ تورم خرید در مقابل نرخ تورم تقاضا  مراجعه فرمایید.)

    برای مثال اگر تورم در کشور انگلستان نسبت به کشورهای دیگر کمتر باشد، سپس صادرات کشور انگلستان در رقابت با سایر کشورها برتر بوده و بنابراین تقاضا برای پوند جهت خرید کالاهای انگلیسی بیشتر خواهد شد. همچنین کالاهای خارجی در این ماراتن کم بازده تر و شهروندان انگلیسی کمتر به آن ها تمایل نشان می دهند و نیاز به ارز جهت خرید کالاهایی از خارج کشور کمتر خواهد شد. بنابراین کشوری با نرخ تورم کمتر، با ارزش بیشتر پول ملی همراه خواهد بود. بهترین نرخ تورم ما بعد از انقلاب، در دوره ریاست سید محمد خاتمی با نرخ ۱۱% بود. نرخ تورم فعلی هم ۴۲% گزارش شده است.

  • تفاوت نرخ بهره:

نرخ بهره، نرخ تورم، نرخ ارز اساسا اجزا لاینفک یک نظام اقتصادی اند. با تغییر و تحول نرخ بهره که از سوی بانک مرکزی اعلام می گردد هم بر نرخ تورم و هم بر نرخ ارز تاثیرگذار است و درنتیجه تغییرات نرخ بهره از طریق تغییر در میزان تورم بر ارزش پول ملی اثرگذار واقع می شود. نرخ بهره بالاتر سبب می شود که وام دهندگان در مقایسه با نظام اقتصادی کشورهای دیگر با بازپرداخت بیشتری روبرو شوند. بنابراین نرخ بهره بالاتر سرمایه گذاران خارجی را جذب نموده و سبب می شود که ارزش پول ملی افزایش یابد. اثر نرخ بهره بیشتر درصورتی خفیف می شود که اگر تورم در کشور خیلی بالاتر از سایرین باشد و یا عوامل دخیل دیگر در کاهش ارزش پول ملی وارد مداخله گردد. ارتباط منفی جهت کاهش نرخ بهره مطرح می باشد، یعنی بنظر می رسد که نرخ بهره کمتر سبب کاهش نرخ ارز می شود. (برای مطالعات بیشتر به مفهوم سیاست مالی چیست؟ رجوع نمایید.)

    اگر نرخ بهره در کشور انگلستان در مقایسه با سایرین افزایش یابد، تمایل برای سرمایه گذاری در آن جا بیشتر از سایر کشورها خواهد بود. شما با سپرده گذاری در بانک های انگلستان با بازپرداخت بهتری مواجه خواهید شد یعنی به سود بهتری خواهید رسید و بنابراین تقاضا برای دارایی پوند افزایش می یابد. این عامل سبب افزایش بهای پول ملی می گردد که جریان داغ پول نام دارد و در کوتاه مدت به عنوان عاملی مهم در تعیین ارزش پول ملی محسوب می گردد.

  • کمبود حساب جاری:

حساب جاری بعنوان توازن تجاری میان یک کشور و همتای تجاری آن مطرح است، که بازتاب دهنده تمام درآمدهای موجود مابین کشورها برای کالا، خدمات، نرخ بهره و سهام می باشد. کمبود در حساب جاری مبین این موضوع می باشد که کشور بیش از درآمد خود وارد تجارت خارجی شده است یعنی این که از منابع بیگانه وام گرفته تا بتواند دین کمبود را پوشش دهد. به عبارت دیگر، کشور بیش از فروش محصولات صادراتی خود نیازمند پول خارجی می باشد، بنابراین بیشتر پولش را نسبت به تقاضای خارج برای خرید محصولات به جریان در آورده است. افزایش تقاضای ارز، ارزش پول کشور را کاهش داده تا این که کالا و خدمات داخلی تا حد زیادی برای طرفین خارجی ارزان محسوب می گردد و دارایی های خارجی جهت فروش داخل برای کسب سود پرهزینه تلقی می گردد. (جهت مطالعه بیشتر به مفهوم حساب جاری در توازن و تعادل درآمد مراجعه فرمایید.)

  • وام های عمومی

کشورها معمولا درگیر کمبود سرمایه در سطح وسیع جهت پرداخت به پروژه های بخش عمومی و سرمایه گذاری های خارجی خواهند شد. گرچه چنین فعالیت هایی اقتصاد داخل را تحریک می نماید، اما کشورهایی با سطح بدهی و وام های هنگفت عمومی کمتر نظر سرمایه گذاران خارجی را بخود جلب می نماید. دلیل؟ یک وام سنگین با تورم همراه است، و اگر نرخ تورم بالا باشد، این وام با پول کم ارزش تری در آینده خدمات رسانی و بازپرداخت خواهد شد.

    در بدترین سناریوی ممکن، دولت اقدام به چاپ پول جهت پرداخت بخشی از این وام ها و بدهی ها می کند، اما افزایش میزان پول موجود بی شک با تورم همراه خواهد بود. علاوه براین اگر یک دولت از طریق اقدامات داخلی از قبیل فروش اوراق قرضه و افزایش موجودی ارز نتواند این کمبودها را جبران نماید، سپس میزان صادرات خودش را از طریق کاهش قیمت افزایش می دهد. نهایتا بدهی یا وام سنگین موجب نگرانی سرمایه گذاران خارجی می شود؛ در صورتی که آنان به این عقیده برسند که کشور مورد نظر در اجرای الزامات کوتاهی کند، سرمایه گذاران خارجی در چنین حالتی کمتر به خواباندن سرمایه در این گونه کشورها رغبت می کنند. به همین دلیل میزان بدهی های یک کشور بحرانی ترین عامل نرخ ارز محسوب می گردد.

  • دوره داد و ستد:

نسبت قیمت صادرات به قیمت واردات اصطلاح دوره داد و ستد را مطرح می کند که بطور کلی به حساب جاری و تعادل درآمدها وابسته است. اگر نرخ صادرات یک کشور نسبت به واردات آن افزایش یابد، دوره داد و ستد بهبود می یابد. افزایش دوره داد و ستد نشان از تقاضای بیشتر برای محصولات صادراتی یک کشور دارد. این مقوله به نوبه خود موجب افزایش درآمدهای صادراتی آن کشور شده که با افزایش تقاضای پول آن کشور همراه است که موجب افزایش ارزش پول آن ملیت می گردد. اگر قیمت صادرات نسبت به واردات با نرخ کمتری افزایش یابد، ارزش پول ملی نسبت به رقبای تجاری آن مملکت کاهش خواهد یافت.

  • ثبات سیاسی و عملکرد اقتصادی:

سرمایه گذاران خارجی بدون شک بدنبال کشورهایی با عملکرد اقتصادی قوی تر هستند تا به سرمایه گذاری در این کشورها بپردازند. کشورهایی با چنین خصوصیات مثبت درصدند تا سرمایه را از کشورهای دیگر که ریسک های اقتصادی و سیاسی در آن جا قریب الوقوع است در جهت منافع خود به گردش در آورند. آشفتگی سیاسی سبب می شود که سرمایه گذاران نسبت به ارزش و جهت گیری سرمایه بی اعتماد شوند و به سمت کشورهایی با ثبات پولی بهتر گرایش یابند.

  1. احتکار

اگر احتکارگران به این نتیجه برسند که ارزش دارایی ها در آینده افزایش خواهد یافت، آن ها جهت رسیدن به سود بیشتر میزان تقاضای خود را افزایش می دهند. این افزایش میزان تقاضا موجب افزایش ارزش ارز می گردد. (کاهش ارزش پول ملی). بنابراین نهضت میزان ارزش ارز همیشه بازتاب دهنده وضعیت اقتصاد نبوده بلکه گاهی اوقات نشات گرفته از احساسات و جو مالی بازار است. اگر بازار با اخباری مبنی بر احتمال افزایش یا ایجاد نرخ سود مواجه شود، در آینده ای نچندان دور ارزش پول ملی افزایش خواهد یافت. مثال: بهبود ارزش ریال تا چند روز پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران ۹۲ که حاصل از جو روانی بازار ارز تلقی شد.

  1. تحریم ها و فشار اقتصادی

یک مورد دیگر که چند سالی است برخی کشورها مخصوصا جمهوری اسلامی ایران با آن مواجه است بحث تحریم هاست. شخصی که اقدام به نگارش متن بالا کرده بود مطمئنانه کشورشان تا به حال با چنین پدیده ای مواجه نشده بود. کمربند استخوان خردکن تحریم ها که از سوی کشورهای جهان اول بر روی کشورهای جهان سوم اعمال می گردد یکی از مهمترین عوامل در تضعیف نظام اقتصادی یک کشور است. به این موضوع که تحریم ها چگونه اعمال می شوند و چه عواملی سبب می شود که کولاک تحریم ها در کشوری سرازیر شود، خیلی نمی پردازیم؛ فقط می توان گفت که سرپیچی از مقررات بین المللی که ممکن است برخی از بندهای آن اندکی خودخواهانه بنظر آید و کاغذ پاره خواندن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد و نپرداختن به آن، می تواند چنین مصیبتی را ببار آورد. البته مساله تحریم ها مساله جدیدی هم نیست از اوایل انقلاب تا با حال ما با این پدیده دست و پنجه نرم می کنیم ولی شدت این موضوع در دوره های مختلف متفاوت احساس شده است. بطور خلاصه و با صرف نظر از مسائل حاشیه ای باید گفت که در شرایط تحریم و بلوکه شدن پول ها و سرمایه در بانک های خارجی، بدلیل قطع ارتباط بانک های آن کشورها با کشور ما، و عدم صادرات، ازجمله نفت که پایه محوری صادرات ایران می باشد، بیشتر از همه چیز سبب شده است که ارزش پول ملی ما کاهش یابد. بعلاوه در چنین وضعیتی برخی کشورهای آسیایی مانند چین بیشتر از این فضای معاملاتی یک سویه، سوء استفاده نموده و نفت ایران را با ارزش کم خریداری می کنند و کالاهای بنجل خود را به ما با قیمت گرانتر می فروشند. از طرف دیگر با توجه به فشار تحریم ها موج واردات کالای قاچاق به کشور شدیدتر شده که خود به کم ارزش شدن پول ملی و افزایش نرخ ارز دامن می زند. البته در کنار مساله تحریم، سوء مدیریت و عدم بکارگیری متخصصان خبره اقتصادی در این هشت سال به فلج شدن اقتصاد این سرزمین متمدن دامن زده است…

    اگرچه نرخ ارز توسط عوامل پیچیده مختلفی تعیین می گردد که حتی خبره ترین اقتصاددانان را نیز به چالش می کشاند، اما سرمایه گذاران به آن حد از تجربه رسیده اند که چگونه ارزش پول و نرخ ارز بر میزان بازگشت سرمایه اشان تاثیر گذار خواهد بود.

     اما سوال دیگری که مطرح شده بود، بحث را پیرامون ذاتی بودن یا اکتسابی بودن ارزش پول؟ کشانده بود. در پاسخ باید بگویم در هنگام تشکیل و گسترده تر شدن تمدن ها در ابتدا افراد به مبادله کالا به کالا پرداختند، در آن هنگام افرادی که کالاهای با کیفیت داشتند در این معاملات پیروز بودند در ادامه که پول وارد عرصه گردید بازارها بیشتر داخلی بودند و کم کم جریانات اقتصادی بسمت بازارهای بین المللی توسعه یافت، در این هنگام با توسعه علم و بکارگیری آن در زمینه صنعت و فن آوری کالاهایی تولید گردید که تقاضا را در کشورهای دیگر توانست ایجاد کند. در چنین هنگامی یک سری منابع از تعدادی کشورهای جهان وارد کشورهای توسعه یافته می شد که اقتصاد این ممالک با صادرات این منابع رنگ و بویی تازه گرفت و از طرف دیگر در آن سوی دنیا که علم وارد حوزه صنعت شده بود با تولیدات انبوه و صادرات بیشتر به کشورهای زیرتوسعه یا توسعه نیافته، رشد ارزش پول ملی اشان بر موج نمودار نمایی نشست. با انقلاب صنعتی آن ها بیشتر به بازار تولید و سوی توسعه نیافته دنیا بیشتر به بازار مصرف تبدیل شد. عده ای از کشورهای توسعه نیافته با توجه به جمعیت کم و منابع زیادی که داشتند با صادرات این منابع توانستند اقتصاد خود را احیاء کنند که کشور کویت نمونه بارز آن است، از طرف دیگر کشورهایی که با یکدیگر در رقابت بودند مثل خیلی از کشورهای اروپایی و آمریکا با توجه به این که بازار تولید دنیا بودند توانستند بهتر پایه های اقتصادی خود را محکم کنند، البته ناگفته نماند که توسعه اقتصادی فقط در این دو قطب خلاصه نمی شد، بلکه عده ای دیگر از کشورها در حوزه گردشگری توانستند پایه های محکم اقتصادی بچینند. خب طببیعتا در چنین فضایی کشورهایی که بازار تولید بودند مثل ممالک غربی، در رتبه اول اقتصاد؛ کشورهایی که منابع زیاد داشتند و با فروش این منابع، توانستند رفاه را برای خود فراهم آورند، در رتبه دوم قرار گرفتند؛ و کشورهای دیگری که با تبلیغ به جذب جذب توریست پرداختند و توانستند سالانه میلیون ها انسان را از کشورهای دیگر بسمت خود جذب نمایند، در رتبه های بعدی قرار گرفتند. البته خیلی از کشورهایی که منابع زیادی داشتند تحت استعمار کشورهای غربی در آمدند که اقتصاد آنان نیز نتوانست بخوبی رشد کند. پس بنابراین ارزش پول بیشتر به سمت خصلت اکتسابی گرایش دارد.

و فایل شامل موضوعات دیگری چون:

  • دلایل  كاهش ارزش پول
  • دلایل سقوط ارزش پول ملی
راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.