میرزا ملکم خان
زندگی
ميرزا ملكم خان (ناظم الدوله) فرزند ميرزا يعقوب در سال ۱۲۱۲ ه ش (۱۸۳۲ ميلادى) در جلفاى اصفهان متولد شد.
در سال ۱۲۲۲ ه ش و در ده سالگى براى تحصيل به فرانسه رفت و در مدرسه ارمنيان پاريس مشغول به تحصيل شد. سپس در رشته سياست و اقتصاد به تحصيل خود ادامه داد و در سال ۱۲۳۰ ه ش (۱۸سالگى) به تهران بازگشت و در وزارت خارجه به عنوان مترجم شاغل به كار شد و همزمان در مدرسه دارالفنون نيز تدريس مى كرد.
در سال ۱۲۳۶ ه ش (۲۴سالگى) در اولين تجربه مهم سياسى زندگى اش به همراه فرخ خان امين الدوله غفارى براى شركت در مذاكرات صلح با انگلستان به پاريس سفر كرد. پس از بازگشت به ايران در حدود سال هاى ۱۲۳۸ تا ۱۲۴۰ ه ش (۲۶ تا ۲۸ سالگى) اقدام به تاسيس فراموشخانه كرد. در همين سال ها نخستين مكتوبات خود (دفتر تنظيمات، رساله رفيق و وزير، مجلس تنظيمات و دفتر قانون) را به رشته تحرير درآورد.
در سال ۱۲۴۱ ه ش. (۲۹ سالگى) ناصرالدين شاه كه از طرح مباحث آزاديگرايانه و قانونخواهانه وى در فراموشخانه بيمناك شده بود، با تعطيلى فراموشخانه او و پدرش را به بغداد تبعيد كرد. وى بعداً به استانبول رفت و تا سال ۱۲۵۰ ه ش (۳۸ سالگى) در تبعيد ماند و برخى از آثار خود نظير رساله دستگاه ديوان و گفتار در رفع ظلم را در اين دوره تدوين كرد. با سپرى شدن اين دوره و با تلاش ميرزا حسين خان سپهسالار از تبعيد بازگشت و به سمت مشاور صدراعظم منصوب شد.
در ۱۲۵۲ ه ش (۴۰سالگى) به سمت وزيرمختارى ايران در لندن منصوب شد و در همين سال كتابى در احوال و اقوال پيامبر اسلام (ص) منتشر كرد.
در سال ۱۲۵۶ ه ش (۴۴سالگى) سرپرستى مذاكرات هيات ايرانى در برلن را براى بازگرداندن ناحيه قطور كه به اشغال عثمانيان درآمده بود، بر عهده گرفت و اين مذاكرات را با موفقيت اداره كرد كه به پاس اين تلاش پس از بازگشت به ايران ملقب به «ناظم الدوله» شد.
در سال ۱۲۶۸ ه ش (۵۶سالگى) هنگامى كه به خاطر ماجراى امتياز لاتارى مورد بى مهرى ناصرالدين شاه و صدراعظم او امين السلطان قرار گرفته بود، براى انتقامجويى از آنها روزنامه قانون را در لندن راه اندازى كرد و انديشه هاى آزاديخواهى و قانون طلبى را با جديت بيشترى در آن پيگيرى كرد.
در سال ۱۲۷۴ ه ش (۶۲سالگى) پس از قتل ناصرالدين شاه به دست ميرزا رضا كرمانى، رساله اشتهارنامه اولياى آدميت را نوشت و با جانشين شاه مقتول يعنى مظفرالدين شاه از در دوستى درآمد.
در سال ۱۲۷۷ ه ش (۶۵سالگى) به آخرين سمت خود يعنى سفيركبيرى ايران در ايتاليا منصوب شد و در همين سال انتشار روزنامه قانون را پس از حدود ۴۵ شماره متوقف كرد.
در سال ۱۲۸۴ (۷۲ سالگى) در حالى كه حركت بزرگ انقلاب مشروطيت آغاز مى شد، او نيز كتابچه نداى عدالت را به رشته تحرير درآورد.
ملكم تا دو سال بعد از پيروزى انقلاب مشروطيت يعنى ۱۲۸۷ ه ش در آخرين سمت خود باقى ماند و در اين سال در سن ۷۵ سالگى در سوئيس درگذشت.
آثار
– کتابچه غیبی
– دستگاه دیوان
– انتظام لشکر و مجلس تنظیمات
– دفتر قانون
– نوم و یقظه
– منافع آزادی
– کلمات متخیله
– حریت
– اشتهارنامه اولیای آدمیت
– راجع به استقراض خارجی
– ندای عدالت
– رساله غیبیه
– دوره روزنامه قانون
– چهار نمایشنامه
– نامه ها
اندیشه
نخستين چيزي که جوهر انديشه ميرزاملکم و شاه بيت گفتار و نوشتار اوست آيين ترقي است. او در اعتقاد به ترقي پذيري انسان از فيلسوفان و دانشوران عصر روشنگري و سده ۱۹ هر دو بهره برده است. در عصر روشنگري باور بر اين بود که گردن نهادن به فرمان عقل، آدمي را به رستگاري خواهد رسانيد و آن شهر آرماني که بشر در درازناي تاريخ مي جسته سرانجام از افق فردا پديدار خواهد شد.
وجه ديگر انديشه او کهن ستيزي است. ميرزاملکم هم به حکم موضع طبقاتي اش (طبقه متوسط فرهيخته) و هم به علت خوگرشدن با محيط انديشگي غرب و ديدگاه ها و ارزش ليبراليسم، با سنت هاي اشرافيت ناسازگاري مي نمود و نوسازي روابط ديرينه را پيشنهاد مي کرد. اين کهن ستيزي ملکم را مي توان نتيجه اعتقاد او به ناگزير بودن پيشرفت دانست، زيرا روند پيشرفت با روابط کهن ناسازگار است. حتي به تغيير الفبا نيز به عنوان سرآغاز راه تاکيد مي کرد و از قول “شارل ميسمر” فرانسوي، واپس ماندگي مسلمانان را ناشي از خط آنان مي دانست!!
در اينکه ميرزاملکم خان مسلمان شده يا ارمني باقي مانده نوشته ها و نظرات ضد و نقيضي وجود دارد اما به هرحال او در ابعاد شخصيتي فردي مادي مشرب، پيچيده و بحث انگيز بوده است. او در نوشته هايش اغلب دم از مسلماني مي زند و براي رنگ و لعاب دادن به انديشه هايش مي کوشد ثابت کند که گفته هايش منطبق با شريعت اسلام است.
در باب بينش سياسي ملکم بايد گفت: او به دولت از ديدگاه ليبراليستي مي نگرد و وظيفه آن را به دفاع از مرزها و حفظ امنيت دروني کشور و وضع و اجراي قوانين محدود مي داند. به هرحال انديشه سياسي ملکم بر مشروطه خواهي و حکومت قانون استوار است. ملکم براي اينکه شاه را به انجام دادن اصلاحات برانگيزد مي کوشد استبداد را تنها با برقراري نظمي ساده تعديل کند و قدرت شاه را در چارچوب مقررات قرار دهد و رفتار حاکمان محلي و ديوانيان را مقيد به قانون کند.
نهايتا اينکه ميرزا ملکم خان برگرفتن بي کم و کاست جلوه هاي مدنيت غربي را توصيه مي کرد و باور داشت که چون آيين ترقي همه جا بالاتفاق حرکت مي کند، مجاز نيستيم بخش هايي از آن را بگيريم و بخش هايي را ناديده انگاريم.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.