واقعهای در دهکده باشتین واقع در چهار فرسنگی جنوب غربی سبزوار رخ داد که باید آن را نخستین جرقه آشکار انقلاب ملی ناراضیان شیعه مذهب خراسان در قرن هشتم هجری دانست که از مدتها قبل آماده اشتعال و گسترش بود.
● آغاز قیام و خروج سربداران در قریه باشتین
تعداد یاران و طرفداران شیخ حسن جوری دومین رهبر فکری ناراضیان خراسان با توجه به عزیمت اجباری (تبعید) وی از خراسان به عراق و شدت یافتن ظلم و جور و بهرهکشی توانفرسای حکام و مالکان بزرگ محلی از مردم شهرها و روستائیان بینوا هر روز از روز قبل بیشتر میشد، به همین جهت دامنه فعالیت زیرزمینی هواداران شیعه مذهب وی گسترش مییافت.
در این میان واقعهای در دهکده باشتین واقع در چهار فرسنگی جنوب غربی سبزوار رخ داد که باید آن را نخستین جرقه آشکار ( یا کبریت) انقلاب ملی ناراضیان شیعه مذهب خراسان در قرن هشتم هجری دانست که از مدتها قبل آماده اشتعال و گسترش بود. در حقیقت واقعه باشتین که شرح آن خواهد رفت بهانهای برای روشن کردن آتش این انقلاب همگانی در خراسان بود که نائره آن در اندک مدت تمام نواحی خراسان و کومش ( قومس) و جوین و اسفراین و گرگان و مازندران را در بر گرفت.
شرح واقعه بطوری که مورخان نوشته اند چنین است که یک یا پنج تن۱ از ایلچیان و مأموران صاحب دیوان علاءالدین محمد هندو وزیر خراسان در سال ۷۳۶ هجری به منظور گرفتن مالیاتهای جنسی برای چندمین بار به قریه باشتین که مرکز یکی از ۱۲ بلوک ولایت بیهق بود، آمدند و در منزل برادران حسن و حسین حمزه که گویا از معتمدان سرشناس آنجا بودند سکنی گزیدند، و از آنان شراب و شاهد طلبیدند. حسن و حسین حمزه که مردانی غیرتمند بودند و از یاران و هواداران شیخ حسن جوری رهبر فکری سازمان جنبش ناراضیان شیعه مذهب خراسان به شمار میرفتند، به اسم جوانمردی و فتوت که جزء خوی و خصال نیکوی مردم آن سامان شده بود، پس از تهیه و آوردن شراب از بابت شاهد عذر خواستند. ولی آن میهمانان نمک ناشناس پس از خوردن شراب در طلبیدن شاهد اصرار کردند. و با بی شرمی خواستار دختران و زنان آن خانه یا محله شدند. کار این هوس و میل شهوانی بجائی رسید که خود درصدد دست یافتن به شاهد در آن خانه برآمدند. طبق نوشته میرخواند، حسن و حسین در باب شاهد عذر گفتند، نشنید، و خواست که بر بعضی عورات دست دراز کند.
در چنین موقع و موقعیتی با توجه به آماده بودن محیط اجتماعی و اینکه مردم آن سامان از ستمگری و بیداد و بیحرمتی و رسوائی حکام بیدین و بیانصاف ایلخانان مغول و مالکان و مأموران رذل و هرزه خوی آنان بجان آمده بودند. این دو برادر جوانمرد و غیرتمند باشتینی طاقتشان طاق شده گفتند: اگر سرمان بدار رود حاضریم ولی زیر بار چنین ننگ و ذلتی نمیرویم. پس آنگاه بیدرنگ به اندرون خانه هجوم برده و برای حفظ ناموس خود پنج تن ایلچی نمک ناشناس را که به عنوان میهمان ناخوانده در آنجا سکنی گزیده بودند، از دم تیغبران گذراندند و آنان را به دیار نیستی فرستادند.
(نهم یا دوازدهم شعبان سال ۷۳۶ یا ۷۳۷ هجری ) فصیح احمد خوافی مؤلف مجمل فصیحی درباره واقعه باشتین مینویسد که پنج ایلچی مغول در خانه حسین حمزه و حسن حمزه از مردم قریه باشتین منزل کردند و از ایشان شراب و شاهد طلبیدند و لجاج کردند و بیحرمتی نمودند. یکی از دو برادر قدری شراب آورد، وقتی که ایلچیان مست شدند شاهد طلبیدند و کار فضیحت را بجائی رساندند که عوارت ایشان را خواستند. دو برادر گفتند دیگر تحمل این ننگ را نخواهیم کرد. بگذار سرما بدار رود شمشیر از نیام برکشیدند. هر پنج تن مغول را کشتند و از خانه بیرون رفتند و گفتند ما ( سربدار ) میدهیم.۲ غیاثالدین خواندمیر مؤلف تاریخ حبیبالسیر که مأخذ نوشتههای وی روضه الصفاء میرخواند میباشد درباره واقعه تاریخی باشتین مینویسد: در آن اوقات ایلچی به باشتین فرود آمده از حسن حمزه و حسین حمزه که برادران بودند شراب و شاهد طلبید. حسن و حسین در باب شاهد عذری گفته ایلچی نشنید و خواست که متعرض عورات ایشان گردد، برادران شمشیرها کشیده گفتند ما سربداریم، تحمل این رسوائی نداریم، و ایلچی را به قتل رسانیدند.
● ارتباط سربداران با مراکز مهم شیعه
سربداران سبزوار را که مردم آنجا از قرنهای نخستین اسلامی به تشیع اشتهار داشتند مرکز حکومت خود قرار دادند و با صوفیان و مردانی که به دوستی آل علی (ع) مشهور بودند، رابطه ارادت برقرار کردند. شاعران را به مدیحه سرائی از اهل بیت اطهار وا داشتند.
بطوریکه نوشته اند دولت شیعه مذهب سربداران با برخی از عالمان بزرگ شیعه که در خارج از ایران سکنی داشتند رابطه برقرار کرد و باب مکاتبه را با مراکز مهم شیعه افتتاح نمود. از جمله با حلب و جبل عامل در لبنان که از زمان ابن شهر آشوب (قرن ششم هجری) یکی از مراکز مهم شیعیان دوازده امامی محسوب میشد، تماس حاصل گردید، و عالمان آنجا به منظور هدایت مردم و اجرای دقیق شعائر مذهب شیعه به خراسان دعوت شدند. بر اثر همین دعوتها و مراودات بود که فقیه معروف شهید اول شیخ شمسالدین محمد مکی (مقتول به سال ۷۸۶ هجری ) کتاب مشهور خود یعنی اللمعة الدمشقیه را به نام سلطان علی مؤید سربداری آخرین امیر سربداران تألیف کرده به خراسان فرستاد، تا شیعیان آن دیار بر طبق فتاوی او که در آن کتاب مندرج است عمل نمایند. این کتاب و شرح آن از مشهورترین کتابهای فقهیه امامیه یعنی شیعیان دوازده امامی است و هنوز نیز شرح لمعه، از کتابهای معتبر درسی طلاب علوم دینی میباشد.
● ویژگیهای دولت سربداران
همانطور که در ورقهای پیش در این کتاب نوشته شد از ویژگیهای دولت سربداران :
▪ اعتقاد به تشیع علوی و پیروی از دوازده امام از آل علی (ع) بود که جزء معتقدات طبقه پائین و متوسط اجتماع ایرانی از قرن اول هجری محسوب میشد.
▪ دولت نخستین دولت مستقل ملی شیعیان دوازده امامی در ایران است.
▪ رهبران فکری این جنبش از صوفیان روشن ضمیر و مردمگرای شیعه مذهب عصر خود بودهاند.
▪ فرمانروایان سربدار از میان پیشهوران و روستائیان برخاستهاند.
اما اینکه دولت سربداران چه جنبه و صورتی داشته است بسیار جالب توجه است.
پس از بررسی جوانب مختلف به این نتیجه میرسیم که دولت سربداران نیز از خردهمالکان و روستائیان تشکیل شده بود و ترکیب سربداران را باید دولت پیشهوران و خردهمالکان و روستائیان نامید. نیروی نظامی آن نیز دموکراتیک بود به همین علت طوغای تیمورخان آخرین ایلخان مغول لشکریان سربدار را (مشتی روستائی ) خوانده است.
با اینکه برخی از فرمانروایان سربدار مانند وجیهالدین مسعود و یحیی کرابی از فئودالهای کوچک محلی بودند و برای تأسیس سلاله خویش کوشش کردند در این راه توفیق نیافتند و حکمرانان علیرغم کوشش ایشان بر اثر مبارزه داخلی که بین دو جناح سربدار وجود داشت گاهی از لشکریان و زمانی از پیروان طریقت شیخ حسن جوری نامزد مهین میشدند. فرمانروایان سربدار با اینکه خود را در بعضی مواقع سلطان یا نایبالسلطنه نامیده و نام خویش را در خطبه آورده و سکه به اسم خود زدند با این وصف تمایلی به انجام تشریفات و شکوه و جلال سازمانی که لازمه زندگی درباری است نداشتند.
بطوریکه در منابع مختلف دیده میشود گاهی درویشان طریقت شیخ حسن جوری و گاهی لشکریان آزادانه وارد مجلس رئیس سربداران میشدند و میتوانستند آشکارا به اعمال و رفتار وی خرده گرفته، حتی برکناری او را طلب کنند. برخی از خصوصیات فرمانروایان سربدار از قبیل پوشیدن لباسی مانند لباس دیگران یا کسوت مساوات و برابری در تقسیم غنائم جنگی و گستردن سفره برای عموم و سالی یکبار به تاراج دادن خانه سلطان نشان میدهد که قشرهای پائین مردم و جناح افراطی سربدار که دارای تمایلات شدید مساواتطلبی بودند، در حکمرانان سربدار نفوذ و فشار سخت اعمال میکردند.
اقدامات دیگر و از آن جمله تقلیل میزان خراج محصول و لغو سایر عوارض و مالیاتهایی که مطابق شریعت اسلام نبود مؤید نظریه بالاست.
البته بدین طریق تمام آرزوهای روستائیان جامه عمل نپوشید، ولی حتی تا این اندازه هم نسبت به سیاست مالیاتی ایلخانان مغول و حتی غازاخان، بارشان را فوقالعاده سبک میکرد.
بدین ترتیب اقداماتی که فرمانروایان سربدار در زیر فشار مردم بعمل آوردند موجب افزایش نیروهای تولیدی در قلمرو ایشان گردید. اطلاعات مختصر مندرج در منابع موجود شاهد این مدعا است مثلا میرخواند درباره یحیی کرابی هفتمین فرمانروای سربداران مینویسد که : « از غایت عدل و داد ولایت او بنهایت آبادانی و معموری رسید »، خواند میر درباره وی مینویسد : « مملکتش معمور و آبادان گشت ».
دولتشاه از احیای قناتها در ولایت طوس و مشهد صحبت میدارد ۶ حافظ ابرو و در وصف خراسان در نیمه دوم قرن هشتم هجری از رونق و ترقی ولایت بیهق در عهد فرمانروایان سربدار سخن میگوید و یادآور میشود که شهر سبزوار، پایتخت سربداران، در پایان دوره حکمرانی ایشان توسعه یافت و به یکی از بزرگترین شهرهای ایران مبدل گشت.
چنانکه معلوم است نفوذ فکری و عقیدتی سربداران و به ویژه جناح افراطی آن نهضتی بسیار عمیق بود و از حدود خراسان تجاوز میکرد، بطوریکه نهضتهای مردم سمرقند و کرمان و دیگر شهرها نیز به اسم سربداران خوانده شد.
پطروشفسکی محقق معروف روسی درباره اهمیت جنبش ملی سربداران در قرن هشتم هجری مینویسد:
علیرغم ظاهر مذهبی و عرفانی ( سیستیک ) نهضت سربداران را باید ترقیخواهانه دانست زیرا جنبش مزبور قشرهای وسیع تولیدکنندگان را در بر گرفت و آنان را به مبارزه مسلحانه بخاطر منافع اجتماعی خویش علیه بهرهکشی فئودالی و فاتحان بیگانه دعوت کرد.
احسان طبری محقق معاصر درباره سربداران مینویسد:
«سربداریه دعوی داشتند که میخواهند کاری کنند که حتی یک تاتار تا قیام قیامت خیمه در خاک ایران نزند، آنها تعالیم صوفی را با شیوه عیاری و جوانمردی در آمیخته و نخستین هنگهای درویشان مسلح را پدید آوردند. این جنبش را از طفیلیگری و گدائی و مقاومت منفی۹ به نبردهای خونین مردانه راهنمایی کردند. خود عنوان سربداریه که از آمادگی درویشان برای آنکه سرخود یا سر دشمن را بردار ببینند حکایت میکند، نماینده روحیات پرخاشگر این جنبش است.»
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.