« زندگینامه رودکی »
ابوعبدا… جعفربن محمد رودكي بزرگترين شاعر و سخنور ايراني است كه به پدر شعر فارسي شهرت يافته است. وي در اواسط قرن سوم هجري در قريه بنج رودك از توابع سمرقند به دنيا آمد. ابوعبدا… در كودكي قرآن را حفظ نمود و با لحني دلنشين ابيات آن را ميخواند; وي در دوران نوجوانيبه شعر و شاعري و سرايش اشعار نغز و دلكش روي آورد و چون نواختن چنگ و بربط را فرا گرفت اشعار خود را با صداي بسيار رسا و زيبا ميخواند و آن را با نواي چنگ و بربط در ميآميخت به گونهاي كه هرگاه آوازي را به همراه بربط سر ميداد مردم بياختيار به گرد او جمع ميشدند و از اشعار افسونگر او لذت ميبردند.
رودكي بزودي شهره عالم و آدم شد و هنوز نوجواني نورسته بيش نبود كه شهرت و آوازه اين شاعر و خواننده رؤيايي به دربار شاهان ساماني رسيد. امير نصر بن احمد ساماني كه توصيف رودكي را شنيده بود او را به دربار خود فراخواند و اشعار رودكي در وي چنان اثر كرد كه شاعر را نزد خود نگاه داشت. سخن سراي بزرگ ايران در دربار شاهان ساماني به مقام بالايي دست يافت و سرآمد زمانه خود گشت. وي در طول زندگي مورد احترام و ستايش اميرنصر ساماني و وزراي دانشمند او ابوالفضل بلعمي و ابوعبدا… جيهاني بود و اين بزرگان بارها صلههاي فراواني به او بخشيدند. وی اسماعیلی بود و نصر نیز نخستین امیری بود که این مذهب را پذیرفت و بهمبلغین اسماعیلی اجازه داد تا در قلمروش آزادانه مذهب خود را تبلیغ کنند. پس از خلع نصر سامانی، عدهای در پی آزار و اذیت رودکی و سایر اسماعیلیان برآمدند، رودکی از دربار طرد شد و در فقر درگذشت. رودكي نيز بارها در اشعار خود اميرنصر، بلعمي و ماكان بن كاكي يكي از امراي بزرگ ديلمي را ستود و از آنان به نيكي ياد كرد. رودكي اولين شاعر بزرگ پارسي گوي ايران بود كه شعر فارسي را به تحرك و جنبش واداشت وموجب غنا و شورآفريني ادبيات فارسي گرديد. وي انواع مختلف شعر را ابداع و تنظيم كرد و راهگشاي بسياري از شعراي بزرگ عهد غزنوي نظير حكيم ابوالقاسم فردوسي، دقيقي و عنصري بود. ساخت رباعي را نيز به رودكي نسبت دادهاند كه از شعر كودكي شيرين زبان الهام گرفت و با استعداد خارق العادهخود وزن و آهنگ رباعي را بوجود آورد. بزرگترين شاهكار رودكي كه همگان او را به اين شعر ميشناسند و شهرت جهاني يافته شعرجادويي (بوي جوي موليان) وي است. گويند امرا و لشكريان اميرنصر ساماني از توقف دراز مدت امير در شهر هرات ملول و دلتنگ گشته بودند و از اينكه وي پس از چهار سال هنوز قصد بازگشت به بخارا را نداشت ابراز ناشكيبايي ميكردند. پس بناچار دست به دامان رودكي شدند تا باخنياگري سحرآميز خود امير را روانه پايتخت خويش (بخارا) نمايد. رودكي بربط برگرفت و در حالي كه اشعار زير را ميخواند و مينواخت به نزد امير نصر رفت: بوی جوی موليان آيد همی ياد يار مهربان آيد همی :ريگ آموی و درُشتیهای او زيرپايم پرنيان آيد همی آب جيحون از نشاط روی دوست خنگ ما را تا ميان آيد همی ای بخارا ، شاد باش و دير زی مير زی تو شادمان آيد همی مير سرو است و بخارا بوستان سرو سوی بوستان آيد همی مير ماه ست و بخارا آسمان ماه سوی آسمان آيد همی اين اشعار بسيار زيبا كه رودكي آن رابا بربط خود مينواخت و به آوازي خوش برميخواند چنان در امير كارگر افتاد كه بيدرنگ عزم رفتن كرد و بر اسب خود جهيد و بدون كفش وتجهيزات رهسپار بخارا شد. اين داستان به يكي از ضرب المثلهاي فارسي نيز مبدل گشته است. در تواريخ از ابيات فراوان حكيم رودكي سخن رانده شده و وي را سراينده بيش از يك ميليون بيت شعر دانستهاند ولي در حال حاضر تنها ابياتي پراكنده (درحدود هزار بيت) و دو اثر منظوم (كليله ودمنه منظوم)، و (سندباد نامه) از اين شاعر بزرگ برجاي مانده است. در اشعار باقي مانده از رودكي موضوعاتي همچون صداي دلپذير آب، نغمههاي دلنشين پرندگان،لذت بردن از زندگي، شاد زيستن با سياه چشمان، فراموش كردن غم و غصه، افسانه دانستن جهان و… مورد تأكيد قرار گرفته است كه حكايت از ذوق ادبي بسيار بالاي اين شاعر شيرين سخن دارد وشايد بتوان گفت شعراي بزرگ دورههاي بعد نظير خيام و سعدي و حافظ در سرايش غزلهاي شاد خود از رودكي الهام گرفتهاند. رودكي را كور دانستهاند و داستان نابينايي او يكي از ابهامات تاريخي اين شاعر بزرگ است. بعضي از منابع او را كور مادرزاد خواندهاند و برخي نيز كوري او را بر اثر حادثهاي در اواخر عمر دانستهاند. دربعضي از كتب نيز از كوري او سخني به ميان نيامده است. با اين حال ظاهرا وي در اواخر عمر خود به نابينايي دچار شده است به گونهاي كه در به نظم درآوردن كليله و دمنه از شاعري ديگر كمك گرفته است. آن شاعر حكايات و عبارات اين كتاب را بر او ميخوانده و رودكي آنها را به نظم ميآورده است. نكته باريكتر از مو اينكه رودكى زمانى چنين غزل سرود كه پيشينه اى از هزارسال شعر پارسى در ميان نبود و منابع و نمونه هاى شعر پارسى در حد پاره هايى چون «غلطان غلطان همى رود تا لب گو» و يا «آهوى كوهى در دشت چگونه دوزا»محدود بود.
سیری در آثار
کامل ترین مجموعه عروض فارسی، نخستین بار در شعرهای رودکی پیدا شد و در همین شعرهای باقی مانده، ۳۵ وزن گوناگون دیده می شود. این شعرها دارای گشادگی زبان و توانایی بیان است. زبان او، گاه از سادگی و روانی به زبان گفتار می ماند.
جمله های کوتاه، فعلهای ساده، تکرار فعلها و برخی از اجزای جمله مانند زبان محاوره در شعر او پیداست. وجه غالب صور خیال در شعر او، تشبیه است.
تخیل او نیرومند است. پیچیدگی در شعر او راه ندارد و شادی گرایی و روح افزایی، خردگرایی، دانش دوستی، بی اعتبار دانستن جهان، لذت جویی و به خوشبختی اندیشیدن در شعرهای او موج می زند.
وی نماینده کامل شعر دوره سامانی و اسلوب شاعری سده چهارم است. تصویرهایش زنده و طبیعت در شعر او جاندار است. پیدایش و مطرح کردن رباعی را به او نسبت می دهند. رباعی در بنیاد، همان ترانه هایی بود که خنیاگران می خوانده اند و به پهلویات مشهور بوده است؛ رودکی به اقتضای آوازه خوانی به این نوع شعر بیشتر گرایش داشته، شاید نخستین شاعری باشد که بیش از سایر گویندگان روزگارش در ساختن آهنگها از آن سود برده باشد. از بیتها، قطعه ها، قصیده ها و غزلهای اندکی که از رودکی به یادگار مانده، می توان به نیکی دریافت که او در همه فنون شعر استاد بوده است.
معرفی آثار
تعداد شعرهای رودکی را از صدهزار تا یک میلیون بیت دانسته اند؛ آنچه اکنون مانده، بیش از ۱۰۰۰ بیت نیست که مجموعه ای از قصیده، مثنوی،قطعه و رباعی را در بر می گیرد. از دیگر آثارش منظومه کلیله و دمنه است که محمد بلعمی آن را از عربی به فارسی برگرداند و رودکی به خواسته امیرنصر و ابوالفضل بلعمی آن را به نظم فارسی در آورده است (به باور فردوسی در شاهنامه، رودکی به هنگام نظم کلیله و دمنه کور بوده است.)
این منظومه مجموعه ای از افسانه ها و حکایتهای هندی از زبان حیوانات فابل است که تنها ۱۲۹ بیت آن باقی مانده است و در بحر رمل مسدس مقصور سرود شده است؛ مثنویهای دیگری در بحرهای متقارب، خفیف، هزج مسدس و سریع به رودکی نسبت می دهند که بیتهایی پراکنده از آنها به یادگار مانده است. گذشته از آن شعرهایی دیگر از وی در موضوعهای گوناگون مدحی، غنایی، هجو، وعظ، هزل ، رثاء و چکامه، در دست است.
عوفی درباره او می گوید: ” که چنان ذکی و تیز فهم بود که در هشت سالگی قرآن تمامت حفظ کرد و قرائت بیاموخت و شعر گرفت و معنای دقیق می گفت، چنانکه خلق بر وی اقبال نمودند و رغبت او زیادت شد و او را آفریدگار تعالی آوازی خوش و صوتی دلکش داده بود………………..
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.