راههای نفوذ شیطان

کد مطلب
تعداد صفحه / اسلاید
700 تومان

مقدمه:

شیطان این دشمن دیرینه انسان که به عزت پروردگار قسم خورده همه ی انسانها را بفریبد، به اذن خداوند در عرصه ابتلا و آزمایش انسان مهمترین مانع در جهت قرب ربوبی می باشد. شناخت این دشمن و راه های نفوذش در زندگی از اصلی ترین وظایف هر مسلمانی است که متأسفانه مداخله و تدلیس شیطانی غالباً مورد غفلت قرار می گیرد. در این مقاله به بررسی کمین گاه ها و راه های ورود شیطان به زندگی انسان می پردازیم. تا نفوذگاه های شیطان شناخته شود، مقابله با او نیز امکان پذیر گردد. یکی از مهمترین راههای نفوذ شیطان (استکبار) است که خود وی نیز بدان دلیل مطرود درگاه الهی گردید.

«اللهم انا نعوذ بک من نزعات الشیطان الرجیم و کیده و مکائده» (صحیفه ی سجادیه، دعای هفدهم)

«ای خدای من! ما بندگانت، از وساوس شیطان و مکر و حیلت های آن دیو رجیم به تو پناه می بریم.» هر گاه شکارچی قصد شکار دارد ابتدا دام را می گستراند پس رویش را با دانه و طعمه می پوشاند به طوری که مشخص نباشد، هنگامی که شکار می آید تنها دانه را می بیند و غافل از این که دام در انتظار اوست. به طمع دانه جلو می رود و هنوز گرفته یا نگرفته به دام شکارچی می افتد. ابلیس پرتلبیس نیز چنین صیادی است با دام های رنگارنگ فراوان؛ گودال های بسیاری را برای انسان حفر می کند و رویش را می پوشاند، دانه هایی از هوی و هوس، هر کدام به فراخور صید خود روی تله ها می افکند که انسان با کمترین بی احتیاطی به دام ظاهراً فریبنده اش می افتد. (رجالی تهرانی/۱۸۳) هدف شیطان از گذاردن این دام ها بر سر راه انسان دور کردن او از درگاه الهی و فاصله انداختن بین بندگانش می باشد. آن گونه که امام سجاد (علیه السلام) می فرماید:

«واکفنا شر مصائد الشیطان» (صحیفه سجادیه، دعای پنجم)، مصائد جمع مصیده به معنای دام است، یعنی پروردگارا، ما را از شر دام های شیطان نگاه دار. در این مقاله با مسلم دانستن وجود شیطان در عالم هستی و نقش اغواگری او، و با تمسک بر قرآن کریم و نهج البلاغه عظیم برخی از دام های شیطان مورد بررسی قرار می گیرد.

 

راه ها و دامهای نفوذ شیطان:

۱) کبر و غرور:

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در خطبه «قاصعه» از شیطان به عنوان «امام المتعصبین» یاد می فرماید: «شیطان این دشمن خدا، پیشوای متعصبان و سلف مستکبران است که اساس تعصب و تکبر و خودخواهی را پی ریزی کرد و با خداوند در مقام جبروتیش به ستیز و منازعه برخاست، لباس خود بزرگ بینی بر تن پوشانیده و پوشش تواضع و فروتنی را کنار گذاشت. آیا نمی بینید چگونه خداوند او را به خاطر تکبرش کوچک کرد؟ و براثر بلند پروازیش پست و خوار گردانید؟ در دنیا مطرودش ساخت و در آخرت آتش سوزان دوزخ را برای او آماده کرده است.» (نهج البلاغه، خطبه ی۱۹۲ /۲۸۶-۲۸۵) «تکبر عبارت است از این که کسی بخواهد خود را مافوق دیگری و بزرگ تر از او جلوه دهد» (طباطبایی، ۱۳۳/۸) که یکی از معاصی کبیره است. زیرا «آدمی را از مرتبه ی رفیع به مرتبه ی وضیع می رساند و بزرگ ترین پرده و حجاب برای رسیدن به اخلاق نیکو است.» (حسینی شاه عبدالعظیمی، ۲۲/۴)

قرآن کریم می فرماید:

«قال یا إبلیس ما منعک أن تسجد لما خلقت بیدی أستکبرت أم کنت من العالین، قال أنا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین» (ص/۷۶-۷۵)، «ای ابلیس، چه چیز تو را مانع شد که برای چیزی که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده آوری؟ آیا تکبر نمودی یا از {جمله ی} برتری جویانی؟ گفت: من از او بهترم مرا از آتش آفریده ای و او را از گل آفریده ای» و آن را توجیهی برای تکبرش به حساب آورد و، در مقابل امر پروردگار ایستاد و همان کبر و غرور بی جایش سبب گردید که همه ی عیب های او آشکار شود و افتخارات و منقبت هایی که داشت! (عبادات شش هزار ساله) از میان رفت (بحرانی، ۳۳۰)، و سبب «نخستین گناهی گردید که خدا با آن معصیت شد.» (نهج البلاغه، خطبه ی ۲۸۶/۱۹۲؛ ثقفی تهرانی، ۵۹/۱)، «این هشدارهای امیرالمومنین (علیه السلام) است که افراد جامعه را از دو چیز به شدت پرهیز می دهد، یکی از تکبر و کبر ورزیدن و خود را برتر از دیگران دانستن، دوم قبول این تصور غلط از دیگران. یعنی نه خودتان، خود را از دیگری بالاتر بدانید نه این تصور غلط را اگر دیگری داشت قبول کنید.» (خامنه ای، ۴۴) امام علی (علیه السلام) در هشدار شدیداللحنی می فرماید: بندگان خدا، از این که شیطان شما را به بیماری خود تکبر، مبتلا کند بپرهیزید. (نهج البلاغه، خطبه ی ۲۸۹/۱۹۲) به راستی که تکبر کننده، خوار و حقیر و پست خواهد شد. «انک ان تکبّرت و صعک الله» (تمیمی آمدی، ۳۶۰/۲) پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «کسی که به اندازه ی خردلی، در دلش کبر و خود بزرگ بینی باشد، داخل بهشت نمی شود.»

(نراقی، ۲۰۹)، حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «ولا وحدة اوحش من العجب»

(نهج البلاغه، حکمت ۴۸۸/۱۱۳)، «هیچ تنهایی وحشتناک تر از خودبینی و عجب و غرور نیست»، که از یک حالت نفسانیه که انسان ترفع می کند و بزرگی کند و بزرگی فروشد برغیر خود، و از آن اعمالی است که در خارج از انسان صادر شود که همان عظمت فروشی است.(خمینی، ۷۹/۱) او (شیطان) به امری تکیه کرد که دل ها در توجه به آن همانند یکدیگرند (و همه به آن توجه دارند، یعنی تکبر و حمیت جاهلیت) و امت ها در روی آوردن به سوی آن، به دنبال همدیگر در آمده اند و در تکبر و نخوتی قرار گرفتند که از کثرت و شدت آن سینه ها تنگ شده بود.» (نهج البلاغه، خطبه ی ۲۸۹/۱۹۲)

این کلام حضرت هشداری است برای انسان ها در همه ی قرون و اعصار تا مبادا در پیشگاه پروردگار تکبر کرده و بندگی اش را فرو گذارند. آن چنان که ملاحظه شد تکبر اعمال طولانی شیطان را تباه کرده و کوشش فراوانش (عبادات شش هزار ساله شیطان) را بر باد داد؛ همان خدایی که با ابلیس چنین کرد اگر ذره ای از این بیماری خطرناک نصیب هر انسان عابد و زاهدی گردد حکم و فرمان خدا در حق وی هم چنین صدق می کند، چرا که فرمان خداوند درباره ی اهل آسمان و زمین یکسان و تغییر ناپذیر می باشد.

 

۲- حسد:

«حسد عبارتست از تمنای زوال نعمت از برادران مسلم خود از نعمت هایی که صلاح او باشد و علت حسد خباثت نفس و بخل ذاتی به بندگان خدا بدون سابقه ی عداوتی یا منشأ حسدی بلکه به محض خبث نفس و رذالت طبع زوال نعمت را خواهد و گرفتاری بندگان خدا به محنت و بلا، شاد گردد و از راحت و رسیدن ایشان به مطالب خود و وسعت معاش ایشان متألم و محزون شود، اگر چه نسبت به وی هیچ ضرری متصور نباشد.» (نراقی، ۱۵۰-۱۴۸) حسد آن قدر خطرناک است که ممکن است فرد به جائی رسد که حتی برای زوال نعمت از شخص محسود، خود را به آب و آتش زند و نابود کند که نابودی وی جز خسران و تباهی هیچ اثری ندارد. «در نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلی که در جهان واقع شد از ناحیه «قابیل» نسبت به برادرش «هابیل» بر اثر انگیزه ی «حسد» بود. (مکارم شیرازی، نمونه، ۴۶۴/۲۷)

حضرت علی (علیه السلام) هم در این باره می فرماید: «شما مانند آن کسی نباشید که بدون این که خداوند فضیلتی در وی قرار داده باشد، بر پسر مادرش تکبر ورزید ( هیچ برتری و فضیلتی در او نبود و عمل او هیچ علتی نداشت) جز این که در نتیجه ی عداوتی که از حسد برخاسته بود… و گناه همه ی آدم کشان را تا روز قیامت به گردن و عهده ی او نهاد». (نهج البلاغه، خطبه ی ۲۸۹/۱۹۲) قرآن کریم به نمونه ی دیگری از این برادر کشی که بر اثر حسادت برنامه ریزی شده بود اشاره کرد و این گونه گزارش می دهد: زمانی که حضرت یوسف (علیه السلام) خواب خود را برای پدر تعریف کرد، پدرش حضرت یعقوب (علیه السلام) به او چنین فرمود:

«قال یا بنی لا تقصص رویاک علی إخوتک فیکیدوا لک کیدا إن الشیطان للإنسان عدو مبین» (یوسف/۵)، «{یعقوب} گفت: ای پسرک من، خوابت را برای برادرانت حکایت مکن که برای تو نیرنگی می اندیشند، زیرا شیطان برای آدمی دشمنی آشکار است.» در زندگی انبیاء و اولیاء (علیهم السلام) حسودان همیشه یکی از موانع راه آنان بوده اند، تا جایی که قرآن مجید به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) دستور می دهد که از شر حسودان به خدا و رب فلق پناه ببر. (مکارم شیرازی، نمونه، ۴۶۴/۲۷) به خاطر این که «الحسد مقنصة إبلیس الکبری» (تمیمی آمدی، ۲۴۹/۱) «حسد بزرگ ترین دام ابلیس است.» هر گاه انسانی گرفتار بزرگترین دام های شیطان گردد قطعاً نجات از آن به سختی بزرگی آن یا دشوارتر از آن می باشد. امام صادق (علیه السلام) می فرماید:

«ابلیس به سپاهیانش می گوید: بین بندگان خدا ستم و حسد را پخش کنید، چون این دو، هم تراز شرک به خداست». (محمدی ری شهری، ۱۱۷/۵)

 

۳- خشم و غضب:

از دیگر کمین های شیطان، کمین گاه خشم و غضب می باشد. خشم شعبه ای از دیوانگی است زیرا در آن حالت عقل از کار می افتد، کنترل انسان از دست می رود و از خود غافل و بیگانه می شود؛ چه فرصتی طلایی تر از این فرصت برای دشمن خواهد بود؟ با از دست رفتن کنترل و انزوای عقل اعضای بدن به ویژه زبان به فرمان دشمن ها شده، فاجعه ها می آفریند. ناسزاها، تهمت ها، دروغ ها، افشای رازها، آبرو ریختن ها، ستم ها و قتل ها و… در این شرایط بروز می نماید و هر کدام به تنهایی همانند تیری زهرآلود از ناحیه ی دشمن قسم خورده، قلب را نشانه می گیرد و آدمی را از پای در می آورد. (نراقی، ۷۹) بی دلیل نیست که خشم و غضب را سپاهی از سپاهیان دشمن می شناسند. آن گونه که حضرت علی علیه السلام به حارث همدانی می فرماید: «احذر الغضب فإنه جند عظیم من جنود إبلیس» (نهج البلاغه، نامه ی ۴۶۰/۶۹)، «از خشم بپرهیز که آن سپاهی بزرگ از سپاهیان ابلیس است.» در جای دیگر به ابن عباس چنین مرقوم می فرماید: «إیاک و الغضب فإنه طیرة من الشیطان» (همان، نامه ی ۴۶۶/۷۶)، «از خشم برحذر باش که آن بهره و سهمی- و یا روزی و رزقی- از شیطان است». «خشم، بزرگ ترین کمند برای شیطان و آتش پاره ای از شیطان است که در دل آدمی برافروخته می شود. (خوانساری، ۸۳/۵)» حالتی نفسانی است که نور عقل را می پوشاند و اثر قوه ی عاقله را ضعیف می کند. (نراقی، ۷۹)،

پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم) در این باره فرمودند:

«أن الغضب من الشیطان و أن الشیطان خلق من النار و إنما یطفی النار الماء فإذا غضب أحدکم فلیتوضأ» (فرید تنکابنی، ۴۱۱؛ خسروانی، ۳۸۱/۳)، «خشم از شیطان است و شیطان از آتش پدید آمده و آتش را با آب خاموش توان کرد و وقتی یکی از شما خشمگین شدید وضو گیرید.»

حضرت علی (علیه السلام) در نامه ای به عبدالله بن العباس فرمودند: «در هنگام روبروشدن با مردم و در مجلس خود و در زمان داوری و دادگری گشاده رو و فروتن باش و خویشتن را از غضب دور بدار که به راستی، غضب، سبکی و کم عقلی است از سوی شیطان که عارض انسان می شود که هر چه تو را به خدا نزدیک کند، تو را از آتش دوزخ دور می سازد و آن چه تو را از خدا دور سازد، به آتش دوزخ نزدیک می کند.» (نهج البلاغه، نامه ی ۴۶۵/۷۶)، و آن کس از گزند شیطان در امان می ماند که بر خشم خود فائق گردد. «ظفر بالشیطان من غلب غضبه» (تمیمی آمدی، ۲۴۷/۲)، «بر شیطان پیروز گشته کسی که بر خشم خود غالب شود.»

 

۴-غفلت:

از دیگر راه های تصرف دل آدمی توسط شیطان غفلت و فراموشی است که ریشه و اساس هر ضلالت و باطلی می باشد، (طباطبایی، ۴۳۹/۸) آن هم غافل شدن از خداوند تبارک و تعالی که از اصل الاصول است (نجارزادگان (محمدی)، ۱۵۸) «غفلت پدیده ای است که نیروی حساب گری انسان را فلج می کند و هیچ قانونی را برای او ضروری و مبنای محاسبه مطرح نمی کند. زیرا انسان غافل همواره در خوابست و همه ی اصول و قوانین را مرده می پندارد مگر آن موقع که به سود او به جریان افتد». (جعفری، ۲۰۱/۷) غافلان می شنوند «اما اصواتی را که برای آخرت آن ها سودمند نیست و ویرانی خانه های اخروی را در بر می گیرد.» (الجنابذی، ۴۸۲/۵) و از برایشان دلهائیست که ارزش های والای انسانی را درک و فهم نمی کنند، (طیب، ۳۵/۶) حضرت علی (علیه السلام) فرموده: « ما أغفلت من نفسک فإنک مترف قد أخذ الشیطان منک مأخذه و بلغ فیک أمله و جری منک مجری الروح و الدم» (نهج البلاغه، نامه ی۳۷۰/۱۰)، «ای انسان که در سرای غفلت به سر می بری) ترا به آن چه که از خودت غفلت داری آگاه سازم، تو فرورفته ی در ناز و نعمتی، نعمت ترا سرکش گردانیده و از این رو شیطان در تو جای گرفته و به آرزوی خود رسیده و در تو مانند جان و خون روان شده است، چنان بر تو مسلط است که کاری نکرده و سخنی نگوئی مگر به دستور و فرمان او.»

(فیض الاسلام، ۸۴۲)

 

قرآن کریم می فرماید:

راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.