جهانی شدن و مهدویت

کد مطلب
تعداد صفحه / اسلاید
2,500 تومان

جهانی‌شدن و مهدويت

مهدي نكویي ساماني

چکیده

این نوشتار به بحث در مورد مفهوم جهانی‌شدن و جهانی‌سازی می‌پردازد و با اشاره اجمالی به تمایزات مفهومی و عینی این دو جریان، زمینه‌های فكری و تاریخی فرآیند جهانی‌شدن را بررسی و تحلیل می‌کند. آن‌گاه با اشاره به دیدگاه‌های تبیین‌گرایانه و برداشت‌های مختلف و رایج در مورد جهانی‌شدن و مدل‌های گوناگون جهانی‌شدن، به تمایزگذاری بین این فرآیندها و جریان‌ها می‌پردازد. نویسنده، امكان جهانی‌شدن سرمایه‌داری غرب و جهانی‌شدن بر مبنای مدرنیته و پست‌مدرنیته و هم‌چنین جهانی‌شدن فرهنگ غرب یا غربی‌سازی جهان را تحقق‌‌ناپذیر می‌شمارد و تنها الگوی ممكن و تحقق‌پذیر جهانی‌شدن غیردینی را جهانی‌شدن بر مبنای علم و تكنولوژی اطلاعات و شكسته شدن مرزهای سیاسی و جغرافیایی و تسهیل و تشدید ارتباطات در سطح جهان می‌داند. پس با نقد و بررسی هر یك از دیدگاه‌های مختلف در مورد جهانی‌شدن، مخاطرات جهانی‌شدن و جهانی‌سازی و تحمیل فرهنگ غرب در پوشش جهانی‌سازی را بیان می‌کند و تعارض اسلام با جهانی‌شدن را بر مبنای نظام‌‌های سیاسی حاكم بر جهان، جدّی و گریزناپذیر می‌داند. سپس بر ضرورت خیزش و آگاهی مسلمانان و ضرورت در پیش گرفتن راه‌بردهای فكری و عملی در این زمینه تأكید می‌كند. در بخش دیگری از این جستار، با توجه به قابلیت‌های ذاتی اسلامی برای جهانی‌شدن از منظر درون‌دینی و برون‌دینی، جهانی‌شدن اسلام را در آستانه ظهور حضرت حجت(عج) قطعی می‌شمارد. آن‌گاه با بیان تفاوت‌ها و تمایزات جهانی‌سازی و جهانی‌شدن اسلامی با جهانی‌سازی كنونی، ویژگی‌های حكومت جهانی امام عصر(عج) را از منظر متون دینی و آموزه‌های نورانی اهل بیت (علیهم السلام) بررسی می‌کند.

واژگان كلیدی

جهانی‌شدن، جهانی‌سازی، مدرنیته، پست‌مدرنیته، سرمایه‌داری غرب، اسلام، مهدویت، جهانی‌سازی مهدوی.

مقدمه

جهانی‌شدن چيست؟ چگونه مي‌توان مفهوم اين پديده را به درستي شناخت؟ در اين زمينه مطالعات و تحقيقات نسبتاً گسترده‌اي صورت گرفته است و از ديدگاه‌هاي گوناگون به اين موضوع پرداخته شده است.

برخي از نظریه‌پردازان از ديدگاه جامعه‌شناختي، به بررسي روابط اجتماعي و بين‌المللي در عصر جهانی‌شدن پرداخته‌اند، طيف ديگري از ديدگاه سياسي، زمينه‌هاي پيدايش و گسترش آن را تحليل و مناسبات و روابط جهاني را از اين بُعد بررسی کرده‌اند و برخي ديگر از انديشه‌‌ورزان معاصر و برجسته در زمينه جهانی‌شدن، مانند: گيدنز و رابرتسون، اشكال جديد و ابعاد ناشناخته‌تر جهانی‌شدن را محور مطالعات خود قرار داده و رابطه آن را با ساختارهاي كنوني علمي و تكنولوژيك نشان داده‌اند.

اين نوشتار با مروري گذرا به مفهوم، پيشينه و زمينه‌هاي فكري و فلسفي جهانی‌شدن، مراحل و تحولات پيدايش جهانی‌شدن با تأكيد بر جنبه‌هاي فرهنگي آن، به بررسي پی‌آمدهاي جهانی‌شدن و چالش‌ها و تأثيرات آن در ساختارهاي ديني و فرهنگي جوامع پرداخته و تبیین رابطه جهانی‌شدن كنوني با جهانی‌شدن اسلام و جهاني‌سازي مهدوي، ويژگي‌ها و مباني اين دو مدل از جهانی‌شدن را به بحث گذاشته است.

مفهوم جهانی‌شدن

جهانی‌شدن «globaliziotin»، به معناي جهانی‌شدن، جهاني‌سازي و جهان‌گرايي و جهان‌شمولي به كار رفته است. ريشه آن از واژه «golobal» است كه به معاني زير به كار مي‌رود:

  1. ۱. گِرد مثل توپ و شكل كره؛
  2. ۲. هر چيز عام و كلي و جهان‌شمول كه معناي «Tatal» را افاده كند؛
  3. ۳. همه مقوله‌هاي فراگير كه شامل تمام كره زمين باشد.

آيا «جهانی‌شدن» و «جهاني‌سازي» كه معناي شايع و رايج اين واژه است، معنایی مشترك را حكايت مي‌كنند يا نه؟ بايد گفت اكثر انديش‌‌ورزانی كه در مورد جهاني‌سازي و جهانی‌شدن به تحقيق پرداخته‌اند، مفهوم اين دو را يكي می‌دانند و معتقدند كه جهانی‌شدن و جهاني‌سازي دو مصداق جداگانه نيستند، بلکه هم از نظر مفهوم و هم از نظر مصداق مشتركند و از یک‌دیگر تمايزي ندارند. به نظر مي‌رسد در این‌جا این خلط و اشتباه اساسي وجود دارد كه برخي مفهوماً و مصداقاً اين دو اصطلاح را با هم خلط كرده‌اند. در حالي كه نمي‌توان مفهوم جهانی‌شدن را با جهاني‌سازي يكي دانست. همان‌گونه كه اين دو در مصداق متفاوت و متمايزند، در معنا نيز بايد بين اين دو تفكيك قائل شد. در واقع، ما شاهد تحقق دو پديده و دو فرآیند هستيم كه داراي دو ماهيت كاملاً متفاوت هستند. از نظر منطقي و مفهوم‌شناختي، يكي از اين فرآیندها را مي‌توان «جهانی‌شدن» ناميد و آن را پروسه، فرآیند و تحولی تكنولوژيكي در سطح جهان تعبير كرد و پديده ديگر را پروژه و طرحی براي تحميل يك مدل و الگوي فرهنگي يا سياسي و اقتصادي غرب دانست و آن را «جهاني‌سازي» ناميد.

جهانی‌شدن به معناي كنوني از نيمه دوم سده بيستم و از حدود سال ۱۹۸۰ به بعد وارد عرصه ادبيات سياسي و اقتصادي و فرهنگي شد. اين واژه و اصطلاح كه در زبان لاتين به عنوان globalizitoin به كار مي‌رود، به معناي كلي و فراگير بودن و جهان‌شمول بودن امري است و به معناي یک‌پارچه‌سازي و هم‌سان‌سازي بر اساس يك مدل در سطح جهان نيز به كار مي‌رود.

در مورد «جهانی‌شدن»، تعاريف متعددي ارائه شده است. واقعيت آن است كه براي اين پديده نوظهور به دليل ابعاد گوناگون و ماهيت نوشونده و دگرگون‌شونده آن، شاید نتوان تعريفي واحد و جامع ارائه كرد. از اين جهت، در مورد جهانی‌شدن بين دانش‌مندان توافق نظر وجود ندارد؛ زيرا اولاً اين پديده به حد نهايي تكامل خود نرسيده است و هر روز وجه تازه‌اي از ابعاد آن نمايان مي‌شود. ثانياً داراي ابعاد گوناگون و جنبه‌هاي متنوع و متفاوت است و از نگرش تك‌بعدي به آن بايد اجتناب كرد. با توجه به اين مقدمه اكنون به برخي از تعاریف جهانی‌شدن اشاره مي‌‌کنیم:

  1. ۱. برخي از نظريه‌پردازان و متفكران، در تعريف جهانی‌شدن بيشتر به بُعد اقتصادي آن نگریسته و جهانی‌شدن را به معناي جهانی‌شدن اقتصاد كه با ادغام بازارهاي جهاني در زمينه تجارت، سرمايه‌گذاري و مقررات‌زدايي، به جهانی‌شدن نظام سرمايه‌داري غرب مي‌انجامد، تعريف كرده‌اند.

  1. ۲. مك گرو از صاحب‌نظران موضوع جهانی‌شدن، جهانی‌شدن را به معناي «گسترش روابط متقابل و متنوع بين دولت‌ها و جوامع كه به ايجاد نظام جهاني مي‌انجامد، دانسته و آن را فرآیندي مي‌داند كه در آن، هر رخداد و فعاليت و تصميمي در يك بخش از جهان پی‌آمدهاي مهمي در ساير جوامع خواهد داشت». وي در جاي ديگر، جهانی‌شدن را به معناي «افزايش شمار پيوندها و ارتباطات متقابلي كه فراتر از دولت‌ها شكل مي‌گيرد و در نتيجه آن، قدرت دولت‌ها كاهش مي‌يابد و هويت‌هاي مبتني بر سرزمين و تاريخ و قوميت، ماهيتي متفاوت مي‌يابد، تعريف كرده است».

  1. ۳. مالكوم واترز نيز جهانی‌شدن را اين گونه تعريف مي‌كند: «فرآیندي كه در نتيجه آن، محدوديت‌هاي جغرافيايي و نظام‌هاي اجتماعي و فرهنگي متحول و برچيده مي‌شوند و به تشديد آگاهي عمومي منجر مي‌شود.»

  1. ۴. مارتين آلبرو در تعريف جهانی‌شدن مي‌گويد: «فرآیندهايي كه تمام مردم جهان را در يك جامعه واحد فراگير جهاني به یک‌دیگر پيوند مي‌دهد.»

  1. ۵. آنتوني گيدنز در تحليل خود، «جهانی‌شدن» را با مدرنيته یک‌سان مي‌گيرد و آن را يكي از فرآیندهاي مدرنيته تلقي مي‌كند. به نظر وي، «مدرنيته ذاتاً جهاني است».

  1. ۶. فوكوياما از نظريه‌پردازان معاصر امریکا، جهانی‌شدن را به معناي گسترش فرهنگ غربي و سيطره تمدن امریکا بر جهان مي‌داند و آن را به «پايان تاريخ» تعبير مي‌كند.

  1. ۷. رابرتسون از نظريه‌پردازان برجسته معاصر نيز جهانی‌شدن را فرآیندي مي‌داند كه به فشرده شدن جهان و تراكم آگاهي بشر مي‌انجامد. وي ضمن تأكيد بر جنبه‌هاي فرهنگي جهانی‌شدن، معتقد است كه در فرآیند جهانی‌شدن، فرهنگ واحد جهاني شكل خواهد گرفت، ولي اين معناي فراگير شدن فرهنگ غرب آن‌گونه كه «فوكوياما» و ديگران مي‌گويند، نيست. هم‌چنین به معناي از بين رفتن تنوع فرهنگ و ارزش‌هاي ديني و اخلاقي نيز نيست.

اِمانوئل والرشتاين در مقاله سياست و فرهنگ در نظام متحول جهاني، شكل‌گيري جهاني واحد را چنين ترسيم مي‌کند: «جهانی‌شدن، فرآیند شکل‌گیری شبكه‌هايي است كه طي آن، اجتماعاتي كه پيش از اين در كره خاكي دور افتاده و منزوي بودند، در وابستگي متقابل و وحدت جهاني ادغام مي‌شوند.»

بررسي تعاريف

با بررسي تعاريف ارائه شده پنج مفهوم را می‌توان برشمرد:

ـ جهانی‌شدن به معناي «آزاد‌سازي تجارت و اقتصاد»؛

ـ جهانی‌شدن به معناي «جهان‌گرايي و جهان‌گستري يك حكومت و قلمرو يك دولت»؛

ـ جهانی‌شدن به معناي «غربي‌سازي يا امریکايي شدن جهان»؛

ـ جهانی‌شدن به معناي «جريان آزاد اطلاعات و سرعت روزافزون ارتباطات جهاني و شكستن مرزها به صورت طبيعي و بر اثر پيشرفت علم و تكنولوژي»؛

ـ جهانی‌شدن به معناي «بين‌المللي شدن» و فوق قلمروگرايي و ايجاد «نظام واحد جهاني و فرا ملي».

به نظر مي‌رسد، تعريف دقيق جهانی‌شدن بايد دربردارنده سه مفهوم اساسي و ويژگي مهم باشد:

ـ فشرده شدن زمان و مكان و افزايش حجم و سرعت اطلاعات؛

ـ جريان آزاد و غيرقابل كنترل اطلاعات و تغيير ساختارهاي ملي و بومي در بُعد فرهنگي، اقتصادي و سياسي؛

ـ تشديد روابط و وابستگي متقابل و كنش‌پذيري جوامع و تغيير هويت.

ديدگاه‌ها و روي‌كردهاي مختلف در مورد جهاني‌شدن

الف) جهانی‌شدن سرمايه‌داري

برخي از تحليل‌گران «جهانی‌شدن را مرحله‌اي از نظام سرمايه‌داري غرب و برخي ديگر آن را تداوم مدرنيته و گسترش الگوي مدرنيته به همه جهان تفسير كرده‌اند. برداشت ديگري كه در مورد جهانی‌شدن وجود دارد، آن را به عنوان بین‌المللي شدن شمرده است. پل هرست و گراهام تامپسون، معتقد به چنين ديدگاهي هستند. برداشت ديگري كه از جهانی‌شدن وجود دارد، آن را آزادسازي و برطرف شدن موانع فيزيكي و كوتاه شدن فاصله‌هاي زماني و مكاني و جريان آزاد اطلاعات و تسهيل ارتباطات جهاني در نظر گرفته است و جهانی‌شدن را به معناي «جهان‌گستری و غلبه بر دیگر فرهنگ‌ها و جوامع» مي‌داند. اليور، رايزر وب، ديويس نيز آن را به معناي ادغام فرهنگ‌هاي روي زمين توصيف كرده‌اند.

يكي از رايج‌ترين تفسيرها و تحليل‌ها در مورد جهانی‌شدن، برداشتي است كه جهانی‌شدن را به معناي «غربي‌سازي» و غربي كردن جهان يا جهاني‌سازي توصيف مي‌كند. برخي، اين نوع جهانی‌شدن را به معناي استعمار نو يا سلطه امپرياليسم غرب در عصر جديد دانسته‌اند.

به اعتقاد برخي از صاحب‌نظران، شعارهاي جذاب و فريبنده «دموكراسي»، «جامعه مدني جهاني»، «امنيت جهاني»، «نظم نوين جهاني»، مديريت جهان، دهكده جهاني، جهانی‌شدن يا جهاني‌سازي همه از استعمار نوين جهاني به دست امپرياليسم غرب حکایت دارد. مناديان جهانی‌شدن كه در طرح ايده برخورد تمدن‌ها و نظم نوين جهاني و اشاعه دموكراسي غربي، و فرهنگ غربي موفق نبوده‌اند، براي درهم شكستن و مقاومت و صلابت عقيدتي ملت‌ها، شعارهایي چون پلوراليزم، نسبي‌گرايي، شكاكيت و تبليغ الگوي «جامعه چند فرهنگي» را طرح كردند تا مردم از فرهنگ‌ها و اديان و سنت‌هاي خود دست بكشند يا دچار ترديد شوند. سپس شعار «جهانی‌شدن» و «یک‌سان‌سازي» را القا كردند تا دیگر جوامع و فرهنگ‌ها، آغوش خود را براي پذيرش امپراتوري جهاني و الگوي جديد باز كنند.

از نظر اين گروه، نماد بارز جهانی‌شدن، تحميل قالب و الگوي معيني از حيات است كه بر مبناي تفكر سكولاريستي غرب شكل مي‌گيرد. چنين مدلي از جهانی‌شدن، به معناي تحميل سلطه همه‌جانبه غرب با اكراه و اجبار است و دست‌آورد حقيقي و نهايي آن، استضعاف بيشتر و الحاد و فساد اخلاقي و بي‌عدالتي و فقر و تبعيض و استثمار است، در حالي كه جهانی‌شدن اسلامي برخلاف جهانی‌شدن كنوني، بر پايه عقل، علم، ارزش‌هاي والاي انساني، حفظ حقوق و كرامت انسان‌ها، آزادي، برابري، عدالت و صلح براي همه است.

برخي از طرف‌داران جهانی‌شدن، آن را براي تمام ساكنان كره زمين مفيد مي‌دانند و پروسه و فرآیندی اجتناب‌ناپذير براي توسعه پايدار تلقي مي‌كنند و نتيجه بلافصل تحول فن‌آوري و پيشرفت علم و تكنولوژي مي‌دانند. در مقابل، مخالفان جهانی‌شدن، آن را پروژه‌ای سياسي و اقتصادي به نفع كشورهاي پيشرفته و امپرياليستي تلقي مي‌كنند.

ب) جهانی‌شدن مدرنيته

از ديدگاه گيدنز، «جهانی‌شدن، فرآیندي است داراي مراتب پيچيده‌تر و فراگير و با دامنه شمول گسترده‌تر از صرف توسعه و اشاعه نهادهاي غربي در پهنه جهان كه ساير فرهنگ‌ها در دل آن مستحيل شده‌اند يا در حال مستحيل شدن هستند». به تعبير ديگر، «جهانی‌شدن به معناي هرمنوتيكي آن، فرآیندي است پارادوكسيكال و به همان اندازه كه هم‌آهنگ‌كننده و یک‌پارچه‌ساز است، تجزيه‌ كننده و برهم زننده ساختارهاي سنتي است و اشكال جديدي از وابستگي متقابل جهاني مي‌آفريند».

آنتوني گيدنز معتقد است: «مدرنيته ذاتاً پديده‌اي است كه در حال جهانی‌شدن و فراگير شدن است و داراي خصلت برون‌گستري و آينده‌نگري است.» جهانی‌شدن در چارچوب انديشه گيدنز، به پيدايش هويت‌ها و صورت‌بندي‌هاي جديد اجتماعي منجر مي‌شود. با اين تفسير، معلوم نيست چگونه گيدنز بين جهانی‌شدن و غربي شدن تفكيك قائل مي‌شود و مي‌گويد: «جهانی‌شدن چيزي متفاوت از اشاعه نهادهاي غربي در سراسر جهان و خرد شدن فرهنگ‌هاي ديگر است.»

 

راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.